۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

کاریکلماتور شماره 172

برای اینکه قطرات اشکم را با دانه های باران اشتباه نکنم در روز بارانی اشک نمی ریزم.
برای بادکنک میسر نیست «یک سوزن به خودش بزند یک جوالدوز به دیگری».
وقتی به ملاقات زمان می روم کلاهم را به عقربه ساعت می آویزم.
مگس برای عنکبوتی که تارش ته کشیده ، تره هم خورد نمی کند.
پرنده وقتی اسیر می شود فکرش پرواز می کند.
رنگین کمان فرسوده را دوباره رنگ خواهم کرد.
خنده ام وان اشک گرفت.
پرویز شاپور

هیچ نظری موجود نیست: