۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

کاریکلماتور شماره 196

گلوبولهای سفید خونم جسد میکروب را اشکریزان تا گورستان به دوش کشیدند.
نسیمی که به تک درخت می وزد سرود تنهایی سر می دهد.
شکوفه پرواز هنگام پر کشیدن شکوفان می شود.
آدم برفی تگرگ اشک می ریزد.

۱ نظر:

سنجاق قفلی گفت...

و این منم
زنی تنها
در آستانه فصلی سرد